بی حضورت شام بر پا می شود ، ترکم مکن
خنده بر روی لبانم از حــضور گرم توست بی تو دستم غرق سرما می شود ، ترکم مکن آشــنای مهـــربان بی ریای چشم من سیل خون در چشم برپا می شود ، ترکم مکن نور شب های دل پــر دردمی ای نازنین چشم هایم غـرق شب ها می شود ، ترکم مکن از زمان خــلقتم مهـر تـو در دل داشتم دل میان شهـر رسـوا می شود ، ترکم مکن سالهـا در انتظار بــودنت پـرپـر شــدم عشقمان چون سحر حاشا می شود ترکم مکن
بی حضورت شام بر پا می شود ، ترکم مکن
از فــراقت خشک دریا می شود ، ترکم مکن
خنده بر روی لبانم از حــضور گرم توست
بی تو دستم غرق سرما می شود ، ترکم مکن
آشــنای مهـــربان بی ریای چشم من
سیل خون در چشم برپا می شود ، ترکم مکن
نور شب های دل پــر دردمی ای نازنین
چشم هایم غـرق شب ها می شود ، ترکم مکن
از زمان خــلقتم مهـر تـو در دل داشتم
دل میان شهـر رسـوا می شود ، ترکم مکن
سالهـا در انتظار بــودنت پـرپـر شــدم
عشقمان چون سحر حاشا می شود ، ترکم مکن
::. نظر .::