به دیدارم بیا ای یار که من در بند پائیزم
مرا همخانه کن با خویش که با عشق تو لبریزم
از این شبهای تکراری ببر من را به بیداری
رفیق فصل دلتنگی ، تو از دردم خبر داری
همیشه وقت تنهایی تو یارو یاورم هستی
تو حرف اولم بودی تو حرف آخرم هستی
ولی افسوس و صد افس وس که حالم را نپرسیدی
تو از حال من عاشق پریشانی و ترسانی
ولی افسوس و صد افسوس که حالم را نپرسیدی
ولی این را بدان هرگز تو عشقم را نفهمیدی
::. نظر .::