سفارش تبلیغ
صبا ویژن



همای سعادت






درباره وبلاگ
ابجی مریم

نویسنده :ابجی مریم‍‍
پروفایل نویسنده


مطالب تازه
ای اهل حرم میرو علمدار نیومد
شب قدر
میلاد امام حسن مجتبی
[عناوین آرشیوشده]

آرشیو وبلاگ
آبان 1388

آرشیو وبلاگ
بهمن 1388

آرشیو وبلاگ
بهمن 88

آرشیو وبلاگ
فروردین 89

آرشیو وبلاگ
شهریور 89

آرشیو وبلاگ
فروردین 90

آرشیو وبلاگ
اسفند 89

آرشیو وبلاگ
بهمن 89

آرشیو وبلاگ
دی 89

آرشیو وبلاگ
آذر 89

آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 90

آرشیو وبلاگ
خرداد 90

آرشیو وبلاگ
تیر 90

آرشیو وبلاگ
مرداد 90

آرشیو وبلاگ
مهر 90

آرشیو وبلاگ
شهریور 90

آرشیو وبلاگ
دی 90

آرشیو وبلاگ
بهمن 90

آرشیو وبلاگ
اسفند 90

آرشیو وبلاگ
تیر 91

آرشیو وبلاگ
دی 91

آرشیو وبلاگ
مهر 91

آرشیو وبلاگ
بهمن 91

آرشیو وبلاگ
اسفند 91

آرشیو وبلاگ
فروردین 92

آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 92

آرشیو وبلاگ
خرداد 92

آرشیو وبلاگ
مرداد 92

آرشیو وبلاگ
شهریور 92

آرشیو وبلاگ
آذر 92

آرشیو وبلاگ
اسفند 92

آرشیو وبلاگ
فروردین 93

آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 93

آرشیو وبلاگ
خرداد 93

آرشیو وبلاگ
تیر 93

آرشیو وبلاگ
مرداد 93

آرشیو وبلاگ
مهر 93

آرشیو وبلاگ
آبان 93

آرشیو وبلاگ
آذر 93

آرشیو وبلاگ
بهمن 93

آرشیو وبلاگ
فروردین 94

آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 94


لینکستان
دل نوشته ها
ترنم یاس
تمیشه
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
گل نیلوفر
قلبم هنوز هم می تپد
عکس های عاشقانه
تبسم
یکی هست تو قلبم....
دل نوشته
ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
Manna
*دنـیــــای مـــــــن :) *
کیمیا
یه دخترشاد
گدو گدو
هستی مامان
درازنو
عشقی
شب مهتابی
عشقی
سحر شایان
دهاتی
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
سایت مشاوره تخصصی طب اورژانس دکتر حمیدرضا مهریار
صدای سخن عشق
کبوترانه
سرزمین همیشه جاویدان بلوچستان
hasti
دکتر علی حاجی ستوده متخصص داخلی
من هیچم
نسیم
باران
سیسیلی صداقت
قلبم هنوز هم می تپد
آپلود عکس وفایل
سرزمین سبز
دنیا رو بدون تو نمیخوام
گالری هنری نی نی مجتبی
خدایا
سر اشپزم
شقایق جون
ستاره جون
بادد
باجی




دوشنبه 92/3/27 ساعت 6:46 عصر

 

 

شعر نیمه شعبان, اشعار مهدویت 

کسی می‌آید

کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته

شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد

و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته

دل دریایی ما را به دریا می برد روزی

به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته

ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را

درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته

نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن

بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته

کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را

ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته

فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان

ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته

به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر

و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن

که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته





نمایش تصویر در وضیعت عادی

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که گله دارم.
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم : خدا را دوست دارم

 خدا را دوست دارم ، با تمام عشق خدائیم

بی پناهم من ، امانم میدهی *** نور میخواهم نشانم میدهی
بی تو در این کوچه ها در یوزه ام *** تا بیایی در فراقت روزه ام
.
.نمایش تصویر در وضیعت عادی





پنج شنبه 92/3/2 ساعت 7:13 عصر

على را وصف، در باور نیاید *** زبان هرگز ز وصفش بر نیاید
على ترکیبى از زیباترینهاست *** على تلفیقى از شیواترینهاست
على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبکبالى و پرواز

زبان عشق را گویاترین بود***  طریق درد را پویاترین بود
دل دریایى‏اش دریاى خون بود *** ضمیرش چون شهادت لاله‏گون بود
صداقت از وجودش رشک مى‏برد *** اصالت از حشورش غبطه مى‏خورد
صلابت ذره‏اى از همتش بود *** شجاعت در کمند هیبتش بود
سلاست در زبانش موج مى‏زد *** کلامش تکیه را بر اوج مى‏زد
غبار عشق، خاک کوى او بود *** عبیر و مشک، مست از بوى او بود
على با درد غربت آشنا بود *** على تنهاترین مرد خدا بود
على در آستین دست خدا داشت *** قدم در آستان کبریا داشت‏
نواى عشق از ناى على بود *** اذان سرخ، آواى على بود
شهادت از وجودش آبرو یافت *** شهادت هر چه را دارد از او یافت
‏على سوز و گدازى جاودانه است *** على راز و نیازى عاشقانه است
تپش در سینه‏اش حرفى دگر داشت *** حدیث خوردن خون جگر داشت
شگفتا! عشق از او وام گیرد *** محبت آید و الهام گیرد
تلاطم پیش پایش سخت آرام *** تداوم در حضورش بى سرانجام
توان در پیش پایش ناتوان است *** فصاحت در حضورش بى زبان است
خطر مى‏لرزد از تکرار نامش *** سفر گم مى‏شود در نیم گامش‏
یورش از ذوالفقارش بیم دارد *** تهاجم صحبت از تسلیم دارد
کفش خونین‏ترین گل پینه را داشت *** ضمیرش صافى آیینه را داشت
من او را دیده‏ام در بى کرآنها *** فراتر از تمام کهکشانها
من او را دیده‏ام آن سوى بودن *** فراز لحظه ناب سرودن
من او را دیده‏ام در فصل مهتاب *** درون خانه مهتابى آب
على را از گل «لا»«آفریدند *** براى عشق، مولا آفریدند
سخن هر چند گویم ناتمام است *** سخن در حد او سوداى خام است
ز دریا قطره آوردن هنر نیست *** زبانم را توانى بیشتر نیست
ولى تا با سخن گردد دلم جفت *** بگویم آنچه آن شوریده مى‏گفت
«على را قدر، پیغمبر شناسد *** که هر کس خویش را بهتر شناسد»
______________________
ای شیر خدا شاه ولایت مددی *** ای بحر سخا خان عنایت مددی
در وادی بی کفایتی حیرانم *** ای صاحب رتبه کفایت مددی
______________________
در کعبه و در کنشت موجود علی است *** عالم همه طالبنند و مقصود علی است
نیک ار نگری حقیقت اشیا را *** ز آئینه کاینات مشهود علی است






کد موزيک