از باد صبا بوی توام در سحر آمد از بوی تو پیوسته خیالی دگر آمد یکبار دگر حال و هوای تو رسیدم معشوقه بیاد و می و ساقی به بر آمد
بر کلبه درویشی ما نور فشاندی
آن بوی خوشی کاو به سحر بی خبر آمد
ما دور زیاریم ومه شوخ پری وش
مستانه صفت در پی ما ناز تر آمد
یا دور بود کوی خدا از من عاصی
یا وصل دعا با می و خم بی اثر آمد
همواره مرا دولت وصل تو مراد است
این آتش عشق است که پر شور وشر آمد
تا ((لاله))بنوشید زدستت می بی غش
دیوانه و دیوانه ودیوانه تر آمد ...